مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

پارت ۷ {Fake love}

چشام بازه ولی هیچ رمقی نداره:(
دیگه توانی برام نمونده؛ سه روز تمام بسته شدن به صندلی واقعا عذابه...
این چند روزم نه خبری از اون شوگاعه نه از جی-سوکو هیچکسه دیگه...
همینطوری که برا خودم تو هَپَروت سِیر میکردم که یه صداهایی رو شنیدم
صدای بزن بزنو دعوا و درگیری میومد... ^_^
اصلا نمی دونستم چه خبره!!
حتی نمیتونستم حدس بزنم که ممکنه چی شده باشه...
یهو دیدم شوگا درو باز کردو یکی رو انداخت تو اتاق و جلوی پام... صورتش خونی و مالی بود نفرتو تو چشاش میشد دید...
چون حواسم به شوگا (گروگان گیر) بود
اصلا به قیافه‌ی کسی که انداخت جلو پام نگاه نکردم...
یهو ناغافل و اصلا نمیدونم چرا بدو هیچ دلیلی جونکوکو صدا زدم \(^o^)/
یهو صداشو شنیدم که مثل همیشه گفت جانم...
فهمیدم اونی که شوگا انداخته تو اتاقم
جونکوکه آرهههه داداشم بود خودش بود جئونِ خودم بود
نمیدونستم خوشحال باشم یا نارحت...
خوشحال ازین که دوباره پیشمه و نارحت ازین که چرا اینجاست... تو این اوضاع... و با این صورته زخموزیلی
با اینکه حالش بد بود ولی بازم در جواب صدا کردنش بهم گفت جانم!!
نفس نفس میزد و همینجووور از صورتش خون می چکید...
داد زدم:«عوضی هااا لااقل یه چیزی بیارید که زخماشو بگیره باهاش یعنی آخه یه ذره انصافم تو وجو شماها نیست آخهه؟؟؟!!!!»
جونکوک با صدای لرزون ولی بازم با همون محبتِ همیشگیش
گفت:«آروم باش... اینجوری بیشتر عصبانیشون میکنی هااا...»من که دستام بسته بود ولی اون اومدو سرمو بغل کردو اشکامو پاک کردو
ادامه داد:« بعدم اولا که کی گفته من نارحتم؟؟ اینکه اینجا باشمو پیش تو چه بسا با درد بهتر از اینه که سالم اون بیرون ولی بی خبر از خواهرکم باشم... دوما فک کردی فقط من کتک خوردم اونارو هم یه گوش مالی حسابی دادم... جونکوکیتو دست کم گرفتیااا...»

باورم نمیشه با اون همه دردی که داشت بازم مثل یه حامی باهام رفتار میکرد...
یهو دیدم کوک پاشدو یه کارایی میکرد که نمیفهمیدم... (๑• . •๑)

ادامه دارد.....
حمایت🙏🏻🙏🏻
دیدگاه ها (۲۴)

ادیت:))

تهیونگ شییییییی♡♡♡♡♡

پارت ۶ {Fake love}... ولی اون از من چی میخوااد...

پارت ۵{Fake love}

پارت دهم | رمان فرزند آتشسه هفته بعد از عروسیِ مخفیانه‌ی جون...

کاش براتون مهم بودم

من و ملاقات با BTSpart «۹»من : نه پس دوستتون ندارم که پیشتون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط